نگاهی به ویژگیهای جامعه مهدوی
تصویر مرتبط
آیا جامعه ای که شیعه در عصر ظهور در انتظار آن است، همان جامعه آرمانی تمام انسانهاست؟جامعه مهدوی چگونه جامعه ای است و چه مشخصاتی دارد که بتواند جامعه آرمانی مشترک بین انسانها باشد، آیا جهانی سازی در سایه این آرمان قابل تصور است؟ و اصولاًمحوریت جامعه جهانی بر اساس نیازهای فرامادی انسان شکل خواهد گرفت؟ یا محوریت جهانی سازی تنها رویکرد اقتصادی خواهد داشت.

انسانها هميشه در آرزوي رسيدن به جامعه اي هستند كه در آن، آسايش، رفاه، امنيت و خواسته هاي معقول وجود داشته و به آساني به آن برسند، عدالت و برابري نيز خواسته آرماني ديگر انسان است.در نگرش قرآن، آفرينش و كيهان براي انسان و تأمين نيازهاي مادي و معنوي اوست، از اين روي عظمت انسان وقتي روشن مي شود كه عظمت اين هستي باز شناخته شود. وقتي اين رويكرد و نگرش در قرآن نسبت به انسان وجود دارد، بايد هدفي مهم وغايتي بزرگ براي او در پيش روي باشد.

بعثت انبياي الهي را نيز مي توان از عظمت انسان و اهميت وجودي او شمرد كه خداوند او را بزرگ داشته و تكريم نموده (اسراء/70) و رسولاني از جانب خود براي آشنايي با زندگي درست و راه راست در خدمت انسان قرار داده است. اين انگيزه نيز از غايتي بزرگ براي انسان خبر مي دهد. از اين روي، انسان با تأمل در اين امور، به تأمل در غايتي بزرگ مي رسد كه آينده او را تعيين مي كند.

انسانها خواسته هاي مادي و معنوي بزرگي در فراروي خود دارند و اين نيازهاي انسان مراتبي دارد. انسان با تأمين نيازهاي اوليه براي رسيدن به نيازهاي عالي در حركت است. هرگاه نيازهاي انسان فراتر رود، به غايت مورد نظر نزديك خواهد شد.

دانشمندان بزرگ براي رسيدن انسان به بستر حركت به سوي تعالي و جامعه اي ايده آل برنامه و طرحهاي علمي آرماني ترتيب داده اند تا انسان ضمن رسيدن به نيازهاي «ادني» به نيازهاي «اعلي» توجه و متمركز شود. افلاطون نقشه «اتوپيا» براي انسانيت طرح مي كند. ابونصر فارابي از «مدينه فاضله» سخن مي گويد،

توماس از «شهر آفتاب» مي گويد، «مور» به «بهشت زميني» نويد مي دهد، ماركس جامعه بي طبقه را براي آينده تاريخ پيش بيني مي كند. رويكرد نخبگان بشري به سوي جامعه آرماني و رسيدن به آن بوده و براي رسيدن به آن طرحهاي فراواني ارائه داده اند. بنابراين انسان در هستي مقام و منزلتي دارد و رسيدن به غايت عالي براي او مهم بوده است،

 اين خود نكته اي مهم است كه انسانها در كنار نيازهاي مادي، به يك ضرورت توجه خاص دارند و آن غايتمندي تاريخ است. هر كس بر اساس جهان بيني خود غايتي براي تاريخ پيش بيني نموده است.

پيامبران الهي از آن غايت سخن گفته و براي تحقق آن كوشيده و در اين راه ايثار و جهاد نموده اند. پيشوايان راستين ما از آن سخن گفته و اهتمام داده اند تا نيازهاي واقعي روشن شود و از آينده پيش روي او و شرايط آن خبر داده اند، اما همواره موانعي براي نيل انسان به اين مرحله از معرفت وجود داشته، لذا انسان در طول تاريخ همواره در آرزوي نيل به مراتب نيازهاي مختلف بوده است.

در اين راستا سؤالهاي فراواني مطرح مي شود كه؛ آيا همه انسانها يكدست و يك جهت به اين مرحله از معرفت رسيده اند، كه آرمان واحد داشته باشند، آيا آرمانگرايي خواسته همه طبقات اجتماعي است؟ آيا جوامع انساني به سوي تشكيل جامعه اي بزرگ در حركتند كه آرمانهاي مشترك و بزرگ داشته باشد؟ آيا انسان از نظر معرفتي به مرحله فراتر از نيازهاي مادي رسيده است؟ جهت حركت و رويكرد جامعه جهاني به كدام سوي رهبري مي شود؟ توصيف جامعه اي كه فراروي بشر است، چگونه است؟

آيا جامعه اي كه شيعه در عصر ظهور در انتظار آن است، همان جامعه آرماني تمام انسانهاست؟ خلاصه اينكه جامعه مهدوي چگونه جامعه اي است و چه مشخصاتي دارد كه بتواند جامعه آرماني مشترك بين انسانها باشد، آيا جهاني سازي در سايه اين آرمان قابل تصور است؟ و اصولاً محوريت جامعه جهاني بر اساس نيازهاي فرامادي انسان شكل خواهد گرفت؟ يا محوريت جهاني سازي تنها رويكرد اقتصادي خواهد داشت.

رسيدن به جامعه عاري از هر گونه ظلم و تعدي و لبريز از عدالت، آرمان بزرگ انسان و وعده بزرگ الهي است، كه هنوز به صورت كلان و فراگير محقق نشده تا بشريت تحت لواي اين انديشه زندگي كند، و در فرصت ايجاد شده و امنيت حاصل از آن، به نيازهاي فرا مادي خود انديشه نمايد، و آنچه در كتابهاي آسماني وعده داده شده عينيت يابد؛

 انسان قرنهاست در حسرت ايجاد امنيت در جهان است، سلاحهاي آتشين و بمبهاي اتم علاوه بر خاك و خون كشيدن انسانها، موجودات ديگر را نيز به آتش خشم و هوي و هوس مي سوزاند و نظام هستي را به هم مي زند، در روزگاري كه جنايتهاي استعمارگران و امپرياليسم و صهيونيسم، انسانيت را به ستوه آورده و از زندگي نا اميد كرده و يأس را بر زندگي انسانها حاكم نموده است، انسان عصر حاضر چشم انتظار نجات بخش آسماني است، چنانكه پيش از برانگيخته شدن انبياي الهي، در چنين انتظاري به سر مي برد.

انسان امروز از لحاظ تكامل اقتصادي و فناوري به حدي پيشرفت كرده كه فاصله آن با تكامل معرفتي و معنوي حيرت آور است، جهان غرب رو به سوي بحران بزرگ معنوي نهاده و اين بحران را بر جهان حاكم كرده است. انسان متوجه اين بحران بزرگ روحي شده و براي رهايي از اين بحران معرفتي به دنبال راه نجات است.

انواع تجارب حكومتي در جهان ناكارآمدي خود را نشان داده، طبقات حاكم با انديشه هاي مختلف و برنامه هاي متنوع فاقد توان لازم براي اغناي روح بزرگ و عدالت گراي انسان شده اند. بشريت، ماركسيسم و فئوداليته، امپرياليسم و ساير نظامهاي حكومتي را با تجربه تلخي پشت سر گذاشته و به دنبال چيزي فراتر از اين ساختارهاست. دين اسلام ايدئولوژي و جهان بيني استواري براي رهايي انسان از سرابهاي مهلك ارائه داده و از منجي بزرگي سخن گفته كه فراتر از انديشه هاي زميني و پوسيده است.

شيعه جامعه اي آرماني را براي رهايي از زنگارها و زنجيرهاي اسارت قابل تحقق و تجلي مي داند كه با حركت تدريجي نداي فطرتهاي پاك سازگار است و به تشكيل جامعه مهدوي منجر خواهد شد.
انقلاب مهدوي

انقلاب به معني دگرگون شدن است. اساسي ترين دگرگوني و علل اصلي انقلابها را عنصر فرهنگ تشكيل مي دهد. در جامعه مهدوي، اصلاح فرهنگ زيربناي تمام اصلاحات خواهد بود با دگرگوني و تكامل فرهنگي، حركت به سوي جامعه مهدوي و عدالت علوي، تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي را تحت الشعاع قرار مي دهد.

با ظهور امام زمان(عج) انقلابي فراگير در جهان محقق خواهد شد. انقلاب به معناي كامل واژه روي خواهد داد؛ انقلابي فرهنگي و سياسي و اجتماعي و اقتصادي كه تمام ابعاد جامعه را دگرگون سازد. در انقلاب حضرت، جمعيت جهان از يك فرهنگ و دين واحد پيروي خواهند نمود؛ حكومتي بر اساس دين با تعميق فرهنگ ديني و توسعه همه جانبه آن در جهان و يكدست شدن فرهنگ و حركت جامعه به سوي تعالي، از نتايج انقلاب مهدوي خواهد بود.

رشد معنويت و اخلاق در آن موجب رشد و تعالي خواسته هاي انسان خواهد بود. از ويژگيهاي مهم انقلاب مهدوي و جامعه علوي، رويكرد مردم جهان بخصوص مسيحيان و يهوديان به اسلام است. (ينابيع المودة / ص422)

زدودن ناخالصي ها و خرافات از چهره اسلام و ارائه كامل اسلام ناب از عوامل گرايش مردم به دين اسلام خواهد بود. حضرت مهدي(عج) در انقلاب خود چنان به دين عمل مي كند و مردم را به آن فرا مي خواند كه گويا دين تازه اي آورده است. (عصر زندگي/ حكيمي/ ص253)

امام كاظم (ع) در تفسير آيه «اعلمو ان ا... يحي الارض بعد موتها» مي فرمايد: خداوند زمين را با مرداني زنده مي كند كه ياوران مهدي در اجراي عدالت هستند. (مكيال المكارم/ ج1/ ص81)

انقلاب فراگير مهدي(عج) انقلابي است كه مردم جهان در انتظار آن هستند و از آن استقبال مي كنند، مگر اندكي كه مخالف آن هستند و آنها نيز در سيل انقلاب آن حضرت محو مي شوند. (الارشاد/ مفيد/ ج2/ ص381)

اقتصاد جهان در اين انقلاب دگرگون مي شود، فقر از جهان برچيده مي شود، خواسته هاي انسان بيشتر فرامادي شده و نيازهاي او تغيير ماهيت مي دهد. انسان از ثروت اندوزي دل مي كند، از اين رو همه مردم به سطحي از زندگي كه معاش خود را تحصيل كنند، خواهند رسيد. يكي از علل فقر، انحصار ثروت در دست عده خاصي است؛ چنانكه امروزه 75 درصد ثروت جهان در دست اقليت است. اين نظام اقتصادي در عصر مهدوي فرو مي پاشد و نظام عدالت محور جايگزين مي شود و مردم با امنيت خاطر به نياز خود مي رسند و به آن قانع مي شوند.

ثروت اندوزي انسان و علاقه به انباشت نقدينگي و تصاحب املاك، آز و حرص به دارايي و علايقي از اين قبيل، از مشكل معرفتي انسان ناشي مي شود كه اگر اين مشكل حل شود، بسياري از بحرانهاي اقتصادي و فقر طبقاتي از جامعه ريشه كن خواهد شد. نبود برنامه تربيتي و معرفتي، انسان را از مسير انسانيت به مسير مادي سوق داده است. وقتي براي تربيت انسان و بيدار كردن وجدان و فطرت الهي برنامه اي ارائه شد، اين مشكل رفع خواهد شد.

علاوه بر اين، بر اساس روايات معتبر، زمين گنجهاي پنهاني خود اعم از معادن و محصولات كشاورزي را در جامعه مهدوي و زير سايه حكومت آن حضرت بيرون خواهد ريخت. اين روايات با آيات قرآن سازگاري دارد. «اگر اهل آباديها به خداوند ايمان بياورند، درهاي رحمت و نعمتهاي الهي از آسمان و زمين به روي آنها گشوده خواهد شد. (اعراف/69) دوره حكومت مهدي(عج)، اوج ايمان انسان به خداوند شروع مي شود «مردم در سايه حكومت مهدوي(عج) بي نياز مي شوند، با روزيهاي خداوند و بركات او...» (منتخب الاثر/ ص482)

در جامعه مهدوي زمين آباد مي شود و هيچ خرابه اي در آن يافت نمي شود و تمدن در اوج شكوفايي خود قرار مي گيرد.

انقلاب سياسي و حكومت امام مهدي(عج) واژگون شدن تمام حكومتهاي ظالمانه را در پي خواهد داشت. اميرالمؤمنين(ع) در توصيف حكومت او چنين مي فرمايد: «آگاه باشيد فردايي در پيش رو داريد كه زمامداري بر شما حكومت خواهد كرد كه از همه حكومتهاي رايج دنيا متفاوت خواهد بود، او با كارگزاران ناشايست برخورد نموده، آنها را كيفر خواهد داد. زمين و آسمان در دوره او از داشته خود مضايقه نكنند و... گنجهاي خود را به روي او نمايان و عرضه كنند.

 روش او عادلانه و سنت پيامبر(ص) به وسيله او زنده و با دلايل روشن و برهانهاي آشكار بر شما حكومت خواهد كرد و لذت عدالت را در سايه حكومت او خواهيد چشيد، احكام قرآن و سنت نبوي توسط او زنده و نمايان خواهد شد». (نهج البلاغه/ خطبه183)

امام رضا (ع) مي فرمايد: «در حكومت او هرگونه جور و ستم برچيده و زمين از ستمگران پاكيزه و با عدالت فرمانروايي كند و در حكومت او هيچ كس تعدي به حقوق ديگري نكند». (الارشاد/ مفيد/ ص384)
امنيت در جامعه مهدوي

انسانها و همه موجودات ذاتاً امنيت گرا هستند، خانه و آشيانه خود را در جاي امن و محفوظ بنا مي كنند، امنيت، نياز روحي انسان و مايه ترقي و تعالي و رشد مادي و معنوي انسان است. در سايه امنيت، جوامع تشكيل شده و نسل انسان و حيوانات تزايد يافته، امنيت مساوي با حيات انساني است،

 تمدنها و علوم در سايه امنيت شكل گرفته و توسعه يافته است، امنيت اساسي ترين عنصر جوانه زدن تمدن و شكوفايي آن است، امنيت عنصري است كه در رشد تمام جوانب حياتي انسان نقش مهم دارد، امنيت در اقتصاد و توسعه تمام علوم و فنون و حفظ ميراث تمدنها و اشكال آن نقش بنياني دارد.

امروزه مهمترين نياز از دست رفته انسانها امنيت است. امنيتي كه در قرآن مد نظر است، حقوق تمام موجودات شمرده شده و بسيار دقيق و جامع است. امنيتي كه در جامعه مهدوي مد نظر است، با معيار قرآني برقرار مي شود. عدالت گستري كه روايات در جامعه مهدوي به آن تأكيد دارند، برگرفته از امنيت فراگير و وسيع است.

در جامعه مهدوي، برچيده شدن يكسره ظلم يك وصف حقيقي است كه در سايه امنيت حاصل از بركت وجودي آن حضرت محقق خواهد شد. طبق روايات، رعب و وحشت در سايه عدل و قسط آن دادگستر بزرگ محو و نابود خواهد شد. (منتخب الاثر/ ص478)
روابط اجتماعي در جامعه مهدوي

وجود مراكز كيفري و دادخواهي، ريشه در وجود اختلافهاي اقتصادي و اجتماعي دارد كه كينه ها را به گونه اي در جامعه گسترانده است كه روان انسانها را آزرده نموده و مانع رشد و تعالي انسان شده است. از ويژگيهاي جامعه مهدوي، پاك شدن كينه ها از دل مردمان و گسترش صلح جهاني در بين بشريت است، مدينه فاضله اي كه قرنها انسان منتظر آن بوده، در اين عصر تحقق پذير است.

پس از قيام مهدي(عج) و برقراري حكومت، رفاقت و دوستي و صميميت در جامعه فراگير مي شود تا حدي كه در برآوردن نيازهاي همديگر از اموال خود چشمپوشي كند. اين آرمان همه ائمه(ع) بوده است.

پيامبر اكرم(ص) پس از ورود به مدينه اولين اقدامي كه در راه بسط و استقرار حكومتش انجام داد، ايجاد پيمان اخوت ميان مردم مدينه بود و پيمان مسالمت آميز با ديگر پيروان اديان. امام مهدي(عج) نيز با تأسي از سيره جدش اين رابطه را در تمام جهان برقرار خواهد كرد.

صداقت و ايجاد اطمينان بين مردم در پيوند و همبستگي اجتماعي نقش مهمي دارد. وقتي دلها شفاف و نزديك شد و قلوب متحد گرديد، جامعه سرشار از ايمان خواهد بود و در سايه ايمان و اعتماد متقابل است كه انسان از نظر معنوي به رشد و ترقي مي رسد.آرامش رواني و آسودگي خاطر، در سايه پيوند و برادري قابل دسترسي است. كينه، حسد، بدبيني و... رذيلتهايي هستند كه اطمينان خاطر را از بين برده و دشمني و عقده را جايگزين مي كند. امام مهدي(عج) اين زمينه را با تدبير و مديريت الهي ايجاد خواهد كرد.

حضور امام در جامعه ما موجب آرامش دلها و نزديكي قلوب است، چنانكه قرآن حضور پيامبر(ص) را مايه پيوند قلبهاي مؤمنان مي داند و از مؤمنان به «برادران همديگر» تعبير مي كند، قرآن با اين تعبير از نقش ايمان در بين مؤمنان خبر مي دهد و از يك واقعيت عيني پرده برمي دارد كه انسان در سايه ايمان و الفت قلبي تا حدي به رشد مي رسد كه هيچ چيزي براي او جز خدا ارزش نيست.خدا در قرآن، پيامبر (ص) را الگوي كامل براي تمام انسانها معرفي مي كند.

 پيامبر(ص) هيچ نيازمندي را رد نكرد و هرچه در توان داشت، امداد مي كرد. خاندان آن حضرت نيز اين گونه بوده و با اين آرمان در فكر اصلاح انسان مي كوشيدند تا همه انسانها به اين مرتبه از معرفت نايل شوند. رسيدن به اين پايه از معرفت در جامعه مهدوي يك آرمان عينيت يافته است.

انسان در جامعه مهدوي با تأسي از فرمانرواي عادل خود كه زندگي بسيار ساده و عاري از هر گونه تظاهر دارد، با نيازهاي مادي كاذب فاصله مي گيرد و به آنچه نياز واقعي است مي رسد و در مرحله اي از شهود كه نهايت معرفت است، قرار مي گيرد و وعده هاي قرآن و پيامبران جامه عمل مي پوشد.

امام مهدي(عج) در اطاعت خداوند و خضوع در برابر عظمت الهي مثل جدش اميرمؤمنان به مرحله اي مي رسد كه تمام كائنات مطيع او مي شوند، و انسان نيز يكي از اجزاي اين كائنات است. تصرف در هستي و ولايت تكويني در جامعه مهدوي، چنين نمايان مي شود. با اين عظمت كه در سايه آن عدالت در هستي لبريز مي شود و لبريز شدن عدالت به آن معناست كه تمام ذرات هستي به تعادل و نقطه اعتدال مي رسند،

و گرگ و ميش در كنار هم زندگي مي كنند و دشمنيها از جهان ريشه كن مي شود و آفرينش معناي خود را نشان مي دهد و تمام لذتهاي مادي در برابر اين تصوير موزون و زيبا از هستي با محوريت قطب عالم امكان بسيار ناچيز است، و زيباتر از آن تصوير كرنش و عبادت و اطاعت بي سابقه انسان به ساحت قدس الهي به قيادت آن يوسف زهرا (س) و نور چشم مصطفي (ص) است



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , انتظار و منتظر در فرهنگ اسلامی , انتظار و منتظر , انتظار , منتظر , فرهنگ اسلامی , فرهنگ , اسلامی , نگاهی به ویژگیهای جامعه مهدوی , جامعه , جامعه مهدوی , ویژگی جامعه , ویژگی , ,
|
امتیاز مطلب : 183
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 11 تير 1397
ارزش و فضیلت انتظار فرج

http://www.mouoode.ir/wp-content/uploads/2014/09/imam-mahdi-small-mosbatsms.ir_.jpg

ارزش و فضیلت انتظار فرج

1. امام رضا (ع) : به نقل از پدران بزرگوارش فرمود : رسول خدا (ص) فرمود : برترین اعمال امت من انتظار فرج از خدای عزوجل میباشد. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

2. رسول خدا (ص) : و انتظار فرج عبادت است. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

3. رسول خدا (ص) : برترین عبادت انتظار فرج است. 

بحارالانوار جلد 52 صفحه 125

 

4. مردی از امام علی (ع) سوال کرد : محبوب ترین اعمال پیش خدا کدام است ؟ امام (ع) فرمود : انتظار فرج.  بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

5. امام سجاد (ع) فرمود : انتظار فرج از بزرگترین گشایشهاست. 

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 122

 

6. امام جواد (ع) : با ارزش ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. 

 منتخب الاثر صفحه 223

 

7. امام زین العابدین (ع) فرمود : انتظار فرج از جمله بزرگترین اعمال انسان است. 

 یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی صفحه 232

 

8. امام صادق (ع) : اگر کسی که منتظر حضرت است ( حضرت مهدی عج) از دنیا برود و حضرت بعد از او قیام کند اجر او همانند اجر کسی است که زمان او را درک کرده ، پس بکوشید و منتظر باشید ، گوارا باد بر شما ای یاران مورد لطف خدا. 

 کتاب غیبت نعمانی صفحه 200

 

9. مولا امیرالمومنین علی (ع) : کسی که مطیع فرمان ما باشد در حظیرة القدس با ما خواهد بود ، و کسی که منتظر امر ما باشد همانند کسی است که در راه خدا به خونش در غلتیده باشد. 

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 123

 

10. امام صادق (ع) : کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی (عج) قرار گیرد ، باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوی و اخلاق نیکو توءم گردد.

 بحارالانوار جلد 52 صفحه 140

 



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , انتظار و منتظر در فرهنگ اسلامی , انتظار و منتظر , انتظار , منتظر , فرهنگ اسلامی , فرهنگ , اسلامی , ارزش و فضیلت انتظار فرج , فضیلت انتظار , انتظارفرج , ارزش انتظار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 27 خرداد 1395
آغاز بازگشت و عقب نشينى سفيانى

http://axgig.com/images/20816913643745079463.jpg

پس از وقوع معجزه فرو رفتن در زمين ، در مورد لشكر سفيانى در راه مكه ، ستاره بخت سفيانى رو به افول مى گذارد، در حاليكه اختر سعادت حضرت مهدى (ع ) رو به اوج و درخشندگى مى نهد.
روايات ، بعد از وقوع حادثه فرو رفتن لشكريان سفيانى ، نقش نظامى ديگرى را براى او در حجاز ذكر نمى كند. با توجه به اينكه اين ماجرا پايان بخش ‍ نقش او در حجاز خواهد بود. اما احتمال دارد نيروهايى براى او در مدينه باقى بماند كه با قواى حكومت (خاندان فلان ) كار زار كند و روايات خاطرنشان مى سازد كه حضرت مهدى (ع ) پس از معجزه فرو رفتن قواى دشمن ، با سپاه خود كه مشكل از چند ده هزار نفر رزمنده است براى آزاد سازى مدينه راهى آنجا شده و با دشمنان خود در آنجا درگير مى شود.
به هر حال حضرت مهدى (ع ) مدينه را فتح و حجاز را آزاد و نيروهاى دشمن را منكوب مى سازد و لشكر سفيانى هر كجا كه روياروى او باشد، از حجاز تا عراق و شام ، شكست مى خورد.. روايات يك نبرد يا بيشتر را ياد مى كند كه در عراق بين لشكر سفيانى از طرفى و سپاهيان مهدى (ع ) و ياران خراسانى وى از ناحيه ديگر اتفاق مى افتد.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان , کینه ی سفیانی , اهل بیت و شیعیان , شیعیان , اهل بیت , درفش سرخ سفيانى , درفش سرخ , پرچم سرخ , پرچم سفیانی , آيا سفيانى يكى است يا چند تن , سفیانی چند تن است , آغاز جنبش سفيانى و مراحل آن،آغاز جنبش سفیانی،مراحل جنبش ،آغاز بازگشت و عقب نشينى سفيانى،عقب نشینی سفیانی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : چهار شنبه 30 دی 1394
اشغال عراق توسط سفيانى

http://media.jamnews.ir/dini/7578953054289796916.jpg

به گفته روايات ، اشغال عراق براى سفيانى هدفى استراتژيك و فورى است . ولى ناگزير مى شود كه به جنگ قرقيسيا بپردازد، آنگاه پس از آن نبرد اجراى نقشه خود را ادامه دهد.
و در حمله به عراق ، طرف مخالفى جهانى و يا از دولتهاى منطقه در برابر وى وجود ندارد. حتى تركان كه سفيانى در قرقيسيا با آنها وارد نبرد مى شود هدفشان بدست آوردن ثروت و گنج قرقيسيا است و كارى به مسائل عراق ندارند.
تنها نيروى مخالف او يمنى ها و خراسانيان ، يعنى ياران حضرت مهدى (عليه السلام ) مى باشند، اين امر روشنگر اين است كه جنگ سفيانى در عراق ، اساسا حركتى است بر ضد حضرت مهدى (عليه السلام ) و طرفداران وى .
اما مردم عراق ، آنطور كه روايات مى گويد به دو يا سه گروه تقسيم مى شوند، پشتيبانان زمينه سازان ظهور حضرت و طرفداران سفيانى و گروه سوم كه شيصبانى رهبرى آنها را بعهده دارد. از جابر جعفى نقل شده است كه گفت : از ابوجعفر (امام باقر (عليه السلام
))
درباره سفيانى سئوال كردم حضرت فرمود:
((سفيانى خروج نمى كند مگر آنكه قبل از او شيصبانى در سرزمين عراق خروج كند او همچون جوشيدن آب از زمين مى جوشد و فرستادگان شما را بقتل مى رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفيانى و ظهور قائم باشيد.))(147)
مراد از شيصبانى در روايات اهل بيت (عليه السلام ) مردى از بنى عباس و يا مردى دشمن اهل بيت (عليه السلام ) است زيرا امامان (عليه السلام ) بنى عباس را به بنى شيصبان تعبير مى كردند و آن نام مردى بد كردار يا گمنامى است كه دشمن خود را بطور كنايه با اين كلمه بكار برده اند و شيصبان در لغت نامى از نامهاى ابليس است . پس از آنكه قدرت در دست زمينه سازان خراسانى و طرفداران آنهاست ، شيصبانى در عراق خروج مى كند با توجه به اينكه روايات ورود آنها را به عراق در مرحله اى قبل ، بيان مى دارد.
به هر حال ، وضع داخلى عراق بگونه اى است كه با ورود نيروهاى سفيانى همآهنگ و موافق است و با هيچ گونه مقاومت مهمى برخورد نمى كند. و يمنى ها و خراسانيان سرگرم حوادث ظهور در حجاز هستند و قواى سفيانى اندكى قبل از نيروهاى آنان وارد عراق مى شوند.
از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((بدون شك خاندان فلان حكمرانى مى كنند و چون به فرمانروائى رسيدند اختلاف پيدا مى كنند و حكومتشان از هم مى پاشد و كارشان پراكنده مى شود، تا اينكه خراسانى و سفيانى بر آنها خروج مى كنند، يكى از مشرق و ديگرى از مغرب ، همچون ستوران در مسابقه به سوى كوفه مى شتابند. او از آنجا و ديگرى از اينجا، تا اينكه هلاكت خاندان فلان بدست اين دو خواهد بود. و اين دو نفر يكى از آنها را باقى نمى گذارند.))(148)
و مراد از فرزندان فلان در اينجا ممكن است خاندان شيصبانى حاكم عراق و يا فرزندان شيصبان ديگرى باشند.
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((گويا من سفيانى يا (رفيق او را) مى بينم كه در سرزمينهاى سرسبز شما در كوفه اقامت گزيده و منادى او بانگ مى زند كه هر كس سر شيعه على را بياورد هزار درهم جايزه دارد. در اين هنگام همسايه به همسايه حمله ور مى شود و مى گويد اين شخص از آنهاست . گردش را مى زند و هزار درهم را مى گيرد. اما در چنان روزى بر شما فرمانروائى نمى كنند مگر فرزندان زنان بدكار... و گويا من شخص نقابدارى را مى بينم ، پرسيدم : آن شخص نقابدار كيست ؟ امام فرمود: مردى از شماست كه مانند شما سخن مى گويد، نقاب بر چهره مى زند و بر شما احاطه پيدا مى كند شما را مى شناسد در حاليكه شما را نمى شناسيد او يكايك مردان شما را با عيب جوئى بدنام مى كند اما او جز فردى زنازاده نيست .))(149)
و نيز در نسخه خطى ابن حماد آمده است :
((سواران سفيانى همچون شب ظلمانى و سيل ويرانگر روى مى آورند به هر چيز كه برسند آنرا هلاك و نابود مى كنند تا آنكه وارد كوفه مى شوند و پيروان آل پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را بقتل مى رسانند آنگاه از همه جانب به جستجوى اهل خراسان مى پردازند در حاليكه اهل خراسان به طلب مهدى برمى خيزند و او را مى خوانند و به يارى او مى شتابند.))(150)
اين روايات فجايعى را كه ارتش سفيانى در جنگ عراق بويژه در حق شيعيان مرتكب مى شود به تفصيل بيان مى كند، ابن حماد به نقل از ابن مسعود گويد:
((چون سفيانى از رود فرات بگذرد و به محلى بنام حاقرقوفا برسد، خداوند ايمان را از او محو گرداند، آنگاه با هفتاد هزارتن ، در حاليكه شمشيرها را به خود آويخته اند به رودى كه به آن دجيل (دجله كوچك ) گويند روى آورد افراد ديگرى بيش از اينها وجود دارند كه برخانه زرين (قصر) غالب شوند. مبارزان را بكشند و شكم زنان باردار را بشكافند به گمان اينكه شايد آنها فرزند پسر داشته باشند، گروهى از زنان قريش در كنار نهر دجله از عابران و مسافران كشتى درخواست مى كنند كه آنها را با خودشان سوار نموده و نزد خويشان آنان برسانند اما آنها از كينه اى كه با بنى هاشم دارند آنها را با خود نمى برند.))(151)
معناى جمله ((در حاليكه شمشيرهايى بخود آويخته اند)) اين است كه آنها با ديگر سربازان در نوع اسلحه تفاوت دارند و ((خانه زرين )) ياد شده كه بر آن غالب مى شوند بنظر مى رسد محل گنج و يا قصرى باشد كه در كنار رود دجله يا دجيل (دجله كوچك ) قرار گرفته و منظور از زنان قريش زنهاى علويه از ذريه اهل بيت (عليه السلام ) مى باشند. از اميرمؤ منان (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((ارتش سفيانى وارد كوفه مى شود و كسى را رها نمى كند مگر آنكه او را مى كشد ((آنچنان خوى آدمكشى دارند)) كه وقتى مردى از آنها به گوهر گرانبها و عظيمى برخورد نمايد به آن توجهى نمى كند. ولى اگر كودك خردسالى را ببيند او را دستگير كرده و بقتل مى رساند.))(152)
روايات نام تعدادى از مكانها را بجز جاهايى كه گذشت مانند زوراء (يعنى بغداد) انبار، صرات ، فاروق ، و روحا كه ارتش سفيانى در آنها تمركز پيدا مى كنند. از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((او يكصد و سى هزارتن را به كوفه گسيل مى دارد و آنها در روحا و فاروق فرود مى آيند و شصت هزارتن از آنان از آنجا حركت مى كنند تا در كوفه محل قبر هود (عليه السلام ) در نخليه فرود مى آيند.))(153)
در كتاب ((لوائح الانوار البهيه )) اثر سفارينى حنبلى درباره سفيانى آمده است :
((او با تركان پيكار مى كند و بر آنها پيروز مى شود. آنگاه در زمين تبهكارى مى نمايد و وارد بغداد شده جمعى از آنان را از دم تيغ مى گذراند.))
كوتاه سخن اينكه هجوم سفيانى به عراق حمله اى خشم آلود و ويرانگر است و تا حد زيادى به هدف خود در كشتار شيعيان حضرت مهدى (عليه السلام ) موفق مى شود. وى با نيروى مقاوم مهمى از سوى حكومت رو برو نمى گردد حتى مقاومتى از ناحيه شيعه نيز ذكر نشده است بجز آنكه درباره مردى از عجم (غير عرب ) آمده است كه او با گروه اندك و غير مسلح خود در برابر ارتش سفيانى مى ايستد و آنها وى را بقتل مى رسانند:
((آنگاه مردى از عجم و از اهل كوفه با گروهى ضعيف خروج مى كند و فرمانده ارتش سفيانى وى را بين حيره و كوفه به قتل مى رساند.))(154)
بزودى روايت ابن حماد را كه بصراحت مى گويد آنها بجز اندكى ، غير مسلح مى باشد، خواهيم آورد ولى هجوم سفيانى نمى تواند هدف دوم او را كه تثبيت سلطه در عراق است تحقق بخشد. بلكه چند هفته اى بر نيروهاى او نمى گذرد كه خبر حركت نيروهاى زمينه سازان خراسانى و يمنى كه به سوى عراق مى شتابند به آنها مى رسد دچار وحشت و هراس مى شوند و نيروهاى سفيانى در برابر آنها عقب نشينى نموده و با آنها درگير نمى شوند مگر در چند نقطه كه درگير نبردهاى پراكنده اى مى گردند و در آنها شكست مى خورند.
به احتمال قوى تر، سفيانى از اين رو نيروهاى خود را از عراق به عقب مى راند كه به آنها يا بخش عظيمى از آنها براى ايفاى نقش جديد خود در حجاز سخت احتياج دارد تا بگمان خود به نهضت و قيام حضرت مهدى (عليه السلام ) در مكه پايان دهد. چه اينكه برخى روايات خاطر نشان مى سازد لشكرى را كه سفيانى براى پايان دادن به نهضت مهدى (عليه السلام ) به حجاز گسيل مى دارد، از عراق و بعضى مى گويند از شام اعزام مى كند البته ممكن است بخشى از آن از شام و بخش ديگرى از عراق باشد. از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((سفيانى ، سپاهى را كه شمار آنان به هفتاد هزار نفر مى رسد به كوفه مى فرستد و اهل آن سامان را با كشتن و دار آويختن و اسارت گرفتن دچار مصيبت مى سازد. در اين حال ياوران درفش هاى سياه از سوى خراسان به حركت درآمده و منازل را يكى پس از ديگرى بسرعت پشت سر مى گذارند و با آنها (در ميان آنها) تعدادى از ياران حضرت قائم (عليه السلام ) وجود دارد))(155)
در نسخه خطى ابن حماد آمده است :
((سفيانى وارد كوفه مى شود و سه روز در آنجا به غارت مى پردازد شصت هزار نفر از اهالى آنجا را مى كشد سپس هيجده شب در آنجا مى ماند... آنگاه ياوران درفش هاى سياه روى مى آورند تا در كنار آب منزل مى كنند. ياران سفيانى به محض اينكه خبر فرود آنها را مى شنوند پا به فرار مى گذارند گروهى از نخلستانهاى كوفه خروج مى كنند، در حاليكه جز تعداد كمى از آنها مسلح نمى باشند و برخى از آنان اهل بصره اند.. به ياران سفيانى دست پيدا مى كنند و اسراى كوفه را از دست آنها آزاد مى سازند و ياران درفش هاى سياه افرادى را جهت بيعت نزد امام مهدى (عليه السلام ) مى فرستند))(156)
روايت بعدى كه از اميرالمؤ منين است گوشه اى از اشغال عراق توسط لشكر سفيانى و سپس ورود نيروهاى زمينه ساز خراسانى و يمنى را توصيف مى كند:
((او يكصدوسى هزارتن را به كوفه مى فرستد و آنها در روحاء و فاروق فرود مى آيند شصت هزار تن از آنها راهى كوفه مى گردند تا اينكه در محل قبر هود در نخليه فرود مى آيند و روز عيد به آنها هجوم مى آورند و فرمانرواى مردم شخصى ستم گر و كينه توز است كه به او كاهن و ساحر مى گويند، شخصى به عنوان فرمانده با پنج هزار كاهن از شهر بغداد به سوى آنها خروج مى كند، هفتاد هزار نفر را بر روى پل آن شهر بقتل مى رسانند به گونه اى كه مردم سه روز در اثر خون و تعفن اجساد از نزديك شدن به فرات پرهيز مى كنند و هفتاد هزار دوشيزه را كه دست و صورتشان ديده نشده به اسارت مى گيرند و آنان را در محملهايى سوار نموده به سوى جايگاهى در نجف مى برند آنگاه از كوفه صد هزار مشرك و منافق بيرون مى آيند تا وارد دمشق مى شوند و هيچ مانع جلوى آنها را نمى گيرد و آنجا همان ارم ، داراى بناهاى رفيع مى باشد.
درفش هاى بى نشانى كه از پنبه و كتان و ابريشم نيست از مشرق روى مى آورد كه بالاى چوب هاى آنها علامتى وجود دارد. مردى از اولاد آن حضرت آن درفش ها را به حركت در مى آورد، از مشرق ظاهر مى شود و بوى آن همچون مشك عنبر در مغرب استشمام مى شود ترس و وحشت يكماه پيشاپيش آنها بدل دشمنان راه مى يابد تا اينكه به خونخواهى پدران خود وارد كوفه مى شوند.
در اين حال سواران يمنى و خراسانى همچون ستوران پريشان مو و غبارآلود و تيزتك از نژاد اسبان ميان باريك بسوى كوفه مى شتابند وقتى يكى از آنان به پائين پاى خود مى نگرد مى گويد: پس از امروز خير و سعادتى در نشستن ما نيست ، بار خدايا ما توبه كننده ايم در حاليكه آنان بهترين دين داران هستند و خداوند آنان و امثال آنان از اولاد پيامبر را در كتاب گرانقدر خود چنين توصيف كرده است
((بدرستيكه خداوند توبه كنندگان و پاك سيرتان را دوست مى دارد)) مردى از اهل نجران خروج مى كند و دعوت امام را لبيك مى گويد او نخستين نصرانى است كه اجابت مى كند و معبد خود را ويران ساخته و صليبش را مى شكند و با بردگان و مردان ضعيف خروج مى كند و با درفش هاى هدايت رهسپار نخيله مى گردند.. محل گرد آمدن كليه مردم در همه زمين در فاروق خواهد بود. و در آن روز بين مشرق و مغرب سه ميليون نفر كشته مى شوند كه بعضى از آنها برخى ديگر را بقتل مى رسانند در چنين روزى تاءويل اين آيه آشكار مى شود ((پيوسته آن ادعاى آنها بود تا اينكه آنها را (با شمشير) درو شده و خموش ‍ قرار داديم .))
(157)
نسبت به اين روايت در نسخه ها خلل و اشتباهى وجود دارد، روايتى ديگر كه دقيق تر بنظر مى رسد در بحار از اميرمؤ منان (ع ) نقل شده است كه فرمود:
((اى مردم ، از من سئوال كنيد پيش از آنكه فتنه و فساد سرزمين شما را پس از مرگ و حياتش پايمال كند و سايه شوم خود را بر آن بگستراند و يا آتش از مغرب زمين در هيزم خشك و انبوه افتد و با فرياد بلند بانگ برآورد، واى بر او از انتقام جوئى و خونخواهى و مانند آن ، وقتى گردنش ‍ چرخ و روزگار طولانى شود شما مى گوئيد او مرده است ، يا هلاك شده (اگر زنده است پس در كجا بسر مى برد) در اين هنگام معنى اين آيه ، مصداق پيدا مى كند ((سپس پيروزى را براى شما برگردانديم و شما را با دارائى و فرزندان پسر يارى داديم و جمعيت شما را بيش از آنان قرار داديم )) ظهور آن حضرت نشانه ها و علامتهايى دارد: نخست محاصره كوفه با كمين كردن و پرتاب سنگ و ايجاد شكاف و رخنه در زواياى كوچه هاى كوفه ، با كمين كردن و پرتاب سنگ و ايجاد شكاف و رخنه در زواياى كوچه هاى كوفه ، تعطيل مساجد بمدت چهل شب ، كشف معبد و به اهتزاز در آمدن درفشهايى گرداگرد مسجد بزرگ كه شباهت به درفشهاى هدايت دارند، كشنده و كشته شده هر دو در آتش خواهند بود، كشتار زياد، مرگ سريع ، و كشته شدن نفس زكيه در نجف همراه با هفتاد تن از خوبان كه بين ركن و مقام ذبح مى شود و كشته شدن ((اسبغ مظفر)) در بتخانه با تعداد زيادى از انسانهاى شيطان صفت و خروج سفيانى با درفش سبز (سرخ ) و صليبى زرين است ، فرمانده آن مردى از قبيله كلب است و دوازده هزار سوار، سفيانى را بسوى مكه و مدينه همراهى مى كنند فرمانده آن گروه فردى از بنى اميه است كه به او خزيمه مى گويند چشم چپ او نابيناست و در چشم ديگرش نقطه اى خون وجود دارد، تمايل به دنيا دارد، هيچ پرچمدارى از او برنمى گردد تا اينكه در مدينه فرود مى آيد، مردان و زنانى از آل پيامبر(ص ) را گرد هم مى آورد و آنها را در خانه اى در مدينه كه به آن خانه ابوالحسن اموى مى گويند زندانى مى كند، او سوارانى را در جستجوى مردى از خاندان پيامبر (ص ) مى فرستد كه مردانى مستضعف در مكه گرد او جمع شده اند كه رئيس آنها مردى از غطفان است . تا اينكه در ميان سنگهاى پهن و سفيد در بيابان در مى آيند و در زمين فرو مى روند، هيچيك از آنها نجات پيدا نمى كند مگر يك مرد كه خداوند صورت او را به پشت مى گرداند تا آنها را بترساند و نشانه عبرتى براى آيندگان باشد در آن روز تاءويل اين آيه ((و اگر مى ديدى آن لحظه اى كه هراسان شدند و دستگير شدند از جايگاهى نزديك )) آشكار مى شود، سفيانى صد و سى هزار تن به كوفه مى فرستد و آنها در روحاء و فاروق و جايگاه مريم و عيسى (ع ) در قادسيه فرود مى آيند و هشتاد هزار تن از ايشان رهسپار كوفه شده و در محل قبر هود (ع ) در نخيله فرود مى آيند و در روز عيد و چراغانى به او هجوم مى آورند و رهبر مردم جبارى ستم پيشه است كه به او كاهن ساحر مى گويند از شهرى كه به آن زوراء (بغداد) گويند با پنج هزار كاهن خروج مى كند و بر سر پل آن شهر هفتاد هزار نفر را مى كشد بطورى كه مردم به جهت خونهاى ريخته شده و تعفن جسدها از نزديك شدن به فرات خوددارى مى كنند. دوشيزگانى را كه دست و صورت آنها بى حجاب ديده نشده از كوفه به اسارت مى گيرند و بر محملها سوار نموده به جايگاهى در نجف مى برند.
آنگاه صد هزار مشرك و منافق از كوفه خروج مى كنند و بى آنكه كسى مانع آنها شود وارد دمشق مى شوند و آن ارم داراى بناهاى رفيع مى باشد.
درفش هايى از مشرق زمين كه از پنبه و كتان و حرير نيست روى مى آورد در حاليكه بالاى چوبهاى آنها علامتهايى دارد و مردى از آل پيامبر (ص ) آنها را به پيش مى راند، روزى كه در مشرق ظاهر مى شود بوى خوش او همچون مشك عنبر در مغرب به مشام مى رسد، ترس و هراس يك ماه پيشاپيش آنها به دل دشمنان راه مى يابد.
پسران سعد، در كوفه به خونخواهى پدران خود برمى خيزند و آنها فرزندان فاسقان هستند تا اين كه سواران حسين بسان اسبان مسابقه ژوليده مو و غبار آلود و پيشانى هايى سفيد و ديدگانى اشكبار دارند بر آنان هجوم مى آورند ناگاه يكى از آنها در حالى كه اشك مى ريزند پاى خود را بزمين مى زند و مى گويد بعد از امروز ديگر خير و سعادتى در نشستن نيست ، پروردگارا ما توبه كنندگان و دلشكستگانيم و در پيشگاه ربوبى تو سر فرود مى آوريم و پيشانى بر خاك مى سائيم . آنها بزرگانى هستند كه خداوند بزرگ در قرآن مجيد آنها را چنين توصيف نموده است
((خداوند توبه كنندگان و پاكيزه گان را دوست مى دارد))
و ديگر پاك سيرتان كه از آل پيامبرند.
مردى از نجران خروج مى كند و دعوت امام را اجابت مى نمايد و او نخستين نصرانى است كه پاسخ مثبت مى دهد، معبد خود را ويران مى كند و صليب آن را مى شكند و با بردگان و مردمان ضعيف و سواران خروج مى كند و با درفش هاى هدايت رهسپار نخيله مى گردد. محل گرد آمدن تمام مردم زمين ، در فاروق است و آن جايگاه مسير حج رفتن اميرمؤ منان است كه بين برس و فرات قرار دارد، پس در آن روز بين مشرق و مغرب سه هزار يهودى و نصرانى كشته مى شوند و برخى بعض ديگر را مى كشند. در آن روز تاءويل اين آيه مصداق پيدا مى كند
((پيوسته آن ، ادعاى آنها بود تا اينكه آنها را همچون در ديدگان خموش قرار داديم )) بوسيله شمشير و زير سايه شمشير.))
قسمت اول و آخر اين روايت ، يك جنگ جهانگير را خاطرنشان مى سازد كه نابودى و ويرانى آن گريبانگير غرب مى شود و در آن سه هزار هزار يعنى سه ميليون نفر كشته مى شوند و ما آن را در جاى خود بيان خواهيم كرد.
و شايد معناى
((ايجاد شكاف و رخنه در زواياى كوچه هاى كوفه )) ساختن سنگر و پناهگاه جنگ خيابانى در برابر حمله سفيانى باشد و بزودى درباره درفشهاى سه گانه پيرامون مسجدالحرام در مكه و حجاز در نهضت ظهور، با توجه به كشمكش و درگيرى براى بدست گرفتن قدرت اندكى قبل از ظهور حضرت مهدى (ع ) بيان خواهد شد ((و كشته شدن انسانى پاك سرشت در نجف با هفتاد تن و در روايتى هفتاد نفر از شايستگان ))
بعيد نيست قابل انطباق با شهيد بزرگوار آقاى صدر قدس ‍ سره باشد زيرا او باتفاق هفتاد نفر از صالحان به شهادت رسيد. و پشت كوفه همان نجف اشرف است .
و وجود مطهر و پاكيزه اى كه اندكى قبل از ظهور حضرت مهدى (ع ) بين ركن و مقام به شهادت مى رسد، فرستاده آن حضرت به سوى مردم مكه است .
در اين روايت چند نام و واژه وجود دارد كه معنى و مقصود آن مشخص ‍ نيست مانند اسبغ مظفر كه در بتخانه بقتل مى رسد با بسيارى از انسانهاى شيطان صفت و مانند پسران سعد سقا و غير آن .
برخى روايات وجود دارد كه اشاره دارند، حضرت مريم و عيسى عليهماالسلام از عراق ديدن نموده و در قادسيه منزل كرده اند و مدتى در محل مسجد براثا نزديك بغداد باقى مانده اند. والله العالم .
اما جايگاه قبر هود (ع ) در نخيله معروف است در نزديكى نجف اشرف در وادى السلام مى باشد و فرمانده مردم شخص كاهن و ساحرى است ، شايد همان شيصبانى باشد كه در روايت آمده و قبل از سفيانى در عراق خروج مى كند و درفش هاى مشرق زمين ، همان درفش هاى زمينه سازان خراسانى است و منظور از مهر و علامت بر فراز درفش ها ممكن است شعار (الله ) باشد كه آرم جمهورى اسلامى است كه امام خمينى رهبر كبير انقلاب آن را برگزيده است و فاروق در روايت دوم بايد حاشيه و تفسيرى از يكى از راويان باشد كه در متن روايت وارده شده است و ممكن نيست كه از سخنان اميرمؤ منان (ع ) باشد و ممكن است محل تجمع مردم در آنجا به اين معنا باشد كه نيروهاى حضرت مهدى (ع ) در آن مكان گردهم مى آيند و آنگاه جنگ جهانى ياد شده ميان غير مسلمانان بوجود مى آيد.
توجه داشته باشيد كه اين روايات اميرمؤ منان و امثال آن نياز به تحقيق در سند و الفاظ آن دارد و ظاهرا بسيارى از اين خطبه ها و روايات طولانى از نشانه هاى ظهور و نهضت آن حضرت خطبه ها و مقالاتى از راويان و علمائى است كه تعدادى از روايات رسيده از اميرمؤ منان و امامان عليهم السلام را در ميان آنها تنظيم نموده اند آنگاه آنها را به امامان (ع ) نسبت داده اند. بنابراين ارزش علمى آن در حدى است كه سخن از راويان و علمائى است كه آگاهى و شناخت آنها از روايات بيش از ما بوده و آنان به زمان صدور روايات نزديكتر بوده اند.. و در اينجا مجال شرح آن نيست .



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان , کینه ی سفیانی , اهل بیت و شیعیان , شیعیان , اهل بیت , درفش سرخ سفيانى , درفش سرخ , پرچم سرخ , پرچم سفیانی , آيا سفيانى يكى است يا چند تن , سفیانی چند تن است , آغاز جنبش سفيانى و مراحل آن،آغاز جنبش سفیانی،مراحل جنبش،از وادى يابس (دره خشك ) تا دمشق،دمشق،وادی یابس،اشغال عراق توسط سفيانى،اشغال عراق،عراق و سفیانی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : پنج شنبه 24 دی 1394
از وادى يابس (دره خشك ) تا دمشق

http://8pic.ir/images/eeh6pmo22dvm1hel8cm6.jpg

در اينكه سفيانى جنبش خود را از خارج دمشق از منطقه حوران يا درعا در مرز سوريه اردن آغاز مى كند، روايات تقريبا همداستانند، البته روايات ، منطقه خروج وى را وادى يابس و اءسود (دره خشك و سياه ) مى نامند.
از امير مؤ منان (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((پسر هند جگرخوار از وادى يابس (دره خشك ) خروج مى كند و او مردى است چهارشانه ، با چهره اى ترسناك و سرى بزرگ كه در چهره اش اثر آبله پيداست به قيافه اش كه بنگرى ، يك چشم بنظر مى رسد، نامش عثمان و نام پدرش عنسبه (عيينه ) و از فرزندان ابوسفيان است . تا اينكه به سرزمينى قرار و معين (آرام و داراى آبى گوارا) مى رسد، آنگاه بر منبر آن جا قرار مى گيرد.))(135)
البته زمين ذات قرار معين (داراى آرامش و آبى گوارا) كه در قرآن آمده است به دمشق تفسير شده است .
در نسخه خطى ابن حماد از محمد بن جعفر بن على نقل شده است كه گفت :
((سفيانى از فرزندان خالد پسر يزيد پسر ابوسفيان ، مردى است با سرى درشت و چهره اى آبله گون ، در چشمش نقطه اى سفيد پيداست او از ناحيه اى از شهر دمشق كه وادى يابس (دره خشك ) ناميده مى شود با هفت نفر كه يكى از آنها درفشى پيچيده با خود دارد، خروج مى كند.))(136)
و در صفحه 74 همين نسخه آمده است كه آغاز حركت سفيانى ((از قريه اى در غرب شام به نام اءندرا همراه 7 نفر مى باشد)) و در صفحه 79 از ارطاة بن منذر آمده است كه گفت : ((مردى بدسيما و ملعون از مندرون در شرق بيسان در حاليكه برشترى سرخ سوار و تاجى برسر نهاده است ، خروج مى كند.))
ابن حماد، روايات متعددى از تابعين آورده است كه آنها را به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم يا اهل بيت (عليه السلام ) نسبت نداده اند، اين روايات درباره سفيانى و آغاز جنبش او مطالبى بيان كرده كه به افسانه بيشتر شباهت دارد... مثل اينكه
((او در عالم خواب ديده مى شود به او مى گويند برخيز و قيام كن وى سه چوب نى در دست دارد به هر كس كه آنها رابزند مرگ او حتمى است .))(137)
ولى صرف نظر از روايات مبالغه آميز و بيانگر امور غير عادى ، روايات ديگرى هست كه از جنبش سريع و شديد سفيانى حكايت دارد و شدت يورش وى نزد راويان شيعه امرى شناخته شده است ، بطوريكه يكى از راويان ، درباره اينكه شيعيان هنگام خروج سفيانى چه بايد بكنند، از امام صادق (عليه السلام ) سؤ ال مى كند.
از حسين بن ابى العلاء حضرمى چنين روايت شده است كه گفت :
((از ابوعبدالله (امام صادق (عليه السلام )) پرسيدم : وقتى سفيانى خروج كند ما شيعيان چه بكنيم ؟ حضرت فرمود: مردان چهره خود را از او بپوشانند و به زن و فرزندان آسيبى نمى رسد و چون برپنج شهر، يعنى شهرهاى شام مسلط شد، شما به سوى صاحب خود (حضرت مهدى (عليه السلام )) كوچ كنيد.))(138)
بنظر مى رسد كه سرسخت ترين سفيانى ابقع و هوادارانش مى باشند كه مراد از بنى مروان در روايت ابن حماد نيز همين ها مى باشند آنجا كه مى گويد:
((او برمروانى چيره شده و او را بقتل مى رساند سپس بنى مروان را سه ماه كشتار مى كند، آنگاه روى به اهل مشرق (ايرانيان ) مى آورد تا اين كه وارد كوفه مى شود))(139)
برخى روايات ، نشانگر اين معنى است كه شيعيان منطقه شام هنگام خروج سفيانى ، از دشمنان عمده وى شمرده نمى شوند، بلكه طرفداران اءبقع و اءصهب هستند كه دشمنان شيعه و سفيانى هر دو محسوب مى شوند، از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((سفيانى ، براى انتقام گرفتن از دشمنانتان به نفع شما كافى است و او براى شما از نشانه هاست با آنكه ، آن فاسق اگر خروج مى كرد شما يكى دو ماه بعد از خروج او مى مانديد و از ناحيه او به شما ضررى نمى رسيد تا آنكه جمعيت زيادى را قبل از شما بقتل برساند. بعضى از ياران از آن حضرت پرسيدند: در آن وقت وظيفه ما نسبت به زن و فرزندمان چيست ؟ امام فرمود: مردان شما خود را از او بپوشانند زيرا كه هراس و شرارت او البته برشيعيان ماست ، اما زنان ان شاالله به آنها ضررى نمى رسد. پرسيدند: مردان كجا بروند و از او به كجا بگريزند؟ امام فرمود: هر كس ‍ مى خواهد از شر آنها بگريزد به مدينه يا مكه و يا شهر ديگر برود.. ولى شما بايد به مكه روى آوريد كه آنجا محل اجتماع شماست . و اين فتنه نه ماه به مدت باردارى زن طول مى كشد و بخواست خدا بيش از آن نخواهد شد.))(140)
اين روايت حاكى از اين است كه هجوم سفيانى برشيعيان ، در شام ، در ماه رمضان پس از خروج وى خواهد بود. همچنين روايات يادآور مى شوند كه سلطه او بر منطقه قدرتمندانه و مطلق است بگونه اى كه برتمام مشكلات داخلى پيروز مى گردد.
((مردم شام از او اطاعت مى كنند. بجز دسته هايى از پويندگان حق كه خداوند آنها را از شرّ خروج همراه وى حفظ مى كند))(141)
برخى از راويان ، از اين روايت اينگونه مى فهمند كه شيعيان لبنان و سرزمين شام در قلمرو حكومت سفيانى قرار نمى گيرند و از او اطاعت نخواهند كرد. البته اين امر امكان پذير است و كمترين دليل بر آن ، جدا شدن گروههايى از اهل شام از گردن نهادن به فرمان اوست . چه اينكه جمعيت هاى آگاه ، از شيعيان و غير شيعيان كه از مصونيت الهى برخوردارند از مشاركت در جنبش سفيانى و عمليات نظامى وى در عراق و حجاز سرپيچى مى كنند. و بعيد نيست كه آنها داراى وضع سياسى ويژه اى باشند كه با ديگر هموطنان عادى در دولت سفيانى متفاوت باشد و آنها را تا اين اندازه مستقل ساخته باشد نظير لبنان كنونى نسبت به سوريه .
به هر حال ، وقتى سفيانى از استيلاى خود بر منطقه آسوده خاطر مى شود، عمليات مهم برون مرزى خود را آغاز مى كند، از جمله سپاه بزرگ خود را جهت رويارويى با ايرانيان زمينه ساز، آماده مى كند.
((سفيانى تلاش و كوشش خود را صرفا متوجه عراق مى كند و سپاه وى وارد قرقيسيا مى شود و در آنجا به كارزار مى پردازد.))(142)



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان , کینه ی سفیانی , اهل بیت و شیعیان , شیعیان , اهل بیت , درفش سرخ سفيانى , درفش سرخ , پرچم سرخ , پرچم سفیانی , آيا سفيانى يكى است يا چند تن , سفیانی چند تن است , آغاز جنبش سفيانى و مراحل آن،آغاز جنبش سفیانی،مراحل جنبش،از وادى يابس (دره خشك ) تا دمشق،دمشق،وادی یابس، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : سه شنبه 22 دی 1394
آغاز جنبش سفيانى و مراحل آن

http://bashiran.ir/wp-content/uploads/2015/06/imam-zaman-1.jpg

شرايط و اوضاع ترسيم شده در روايات ، جنبش سفيانى را بسيار خشن و سريع توصيف مى كند يا به تعبير سياسى امروز جنبشى دراماتيك و خونين مى باشد زيرا اوضاع جهانى و كشمكش بين ابرقدرتها به اندازه اى وخيم مى شود كه منجر به نبرد مى گردد. و وضع سرزمين شام كه فتنه فلسطين آن را بر هم مى زند ((همچون بهم خوردن آب در مشك )) و از ضعف و ناتوانى و تجزيه شدن ، گرفتار رنج و افسردگى است .. و مهمتر از آن ، از نظر غربى ها و يهوديان رسيدن نيروهاى اسلام و قواى ايرانيان به مرزهاى فلسطين و دروازه هاى قدس مى باشد، سپس نفوذ روسها در سرزمين شام و جهان اسلام افزايش مى يابد. از اين رو آنها اقدام به انتخاب زمامدارى مقتدر مى نمايند. تا بتواند منطقه پيرامون اسرائيل را براى سلطه اسرائيل كاملا زير فرمان آورد و از اين جاست كه او نقش مهم خود را كه تنها خط دفاع (عربى ) از اسرائيل و غرب است اجرا مى كند، بلكه آنها دست او را در جنگ عراق و اشغال آن جهت جلوگيرى از خطر ايرانيان و ياران درفش هاى سياه باز مى گذارند. همچنانكه دست سفيانى را دريارى رساندن به حكومت ضعيف حجاز و براى درهم شكستن جنبش اساسى و نوينى كه نمى تواند نهضت امام مهدى (عليه السلام ) در مكه مكرمه بشمار آيد باز مى گذارند.
جنبه هايى را كه روايات ، آشكارا يا به اشاره ياد مى كند، به فهميدن سرعت و شدتى كه از ويژگيهاى جنبش سفيانى مى باشد و روايات درباره آنها سخن مى گويد، كمك مى كند. از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((سفيانى از نشانه هاى حتمى ظهور است و خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه بطول مى انجامد، وى شش ماه كارزار مى كند، همينكه بر پنج شهر دست يافت نه ماه فرمانروائى مى كند بى آنكه روزى برآن افزوده شود))(132)
آن پنج شهر عبارتند از: دمشق ، اردن ، حمص ، حلب و قنسرين كه مراكز فرمانروائى منطقه ، سوريه ، اردن و لبنان مى باشد. و روايات بر بودن اردن در آنها تصريح مى كند، اما لبنان كه جزئى از سرزمين شام و تابع پنج شهر بحساب مى آيد، بعيد نيست كه در قلمرو حكومت سفيانى قرار گيرد. ولى برخى از روايات ، گروههايى را از فرمانروائى سفيانى جدا مى كنند كه عبارتند از: بپاى دارندگان حق كه خداوند آنها را از شرّ خروج با او حفظ مى كند كه بيان خواهد شد و مردم لبنان از آن دسته مى باشند.
روايات زمان جنبش وى را معين مى كند و وقوع آن را در ماه رجب مى داند، از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((از نشانه هاى حتمى ظهور خروج سفيانى در ماه رجب است .))(133)
و اين امر، يعنى خروج سفيانى شش ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) خواهد بود، زيرا حضرت در شب دهم يا روز دهم محرم همان سال در مكه ظهور مى كند و تسلط سفيانى بر منطقه شام كه عبارت است از لشكركشى به عراق و سپس به حجاز، به تصور پيروزى بر ياران امام مهدى (عليه السلام ) و نهضت آن حضرت مى باشد قبل از ظهور آن بزرگوار انجام مى پذيرد. بنابراين جنبش سفيانى در سه مرحله انجام مى شود، نخست : مرحله تثبيت سلطه وى در شش ماهه اول . مرحله دوم : هجوم و پيكار او در عراق و حجاز، مرحله سوم : بازگشت وى از توسعه طلبى در عراق و حجاز و دفاع در برابر تحرك سپاه حضرت مهدى (عليه السلام )، جهت حفظ متصرفات باقيمانده اش از سرزمين شام و اسرائيل و قدس .
قابل دقت است كه ، روايات مربوط به سفيانى جنگ هاى شش ماهه اول وى را به اختصار ترسيم مى كند و اين درگيريها ابتدا جنگ هاى داخلى او با اءصهب و اءبقع و سپس با نيروهاى اسلامى و غيراسلامى مخالف خود است تا اينكه استيلاى او برسرزمين شام كامل مى گردد.
ولى با توجه به جنبش او، طبيعى است كه اين شش ماه ، سراسر پر از عمليات هاى متراكم نظامى خواهد بود وى بگونه اى سلطه خود را تحكيم مى بخشد كه بتواند نيروهاى زيادى را براى نبردهاى گسترده در نه ماه آينده تجهيز و گردآورى نمايد. و ممكن است سفيانى در كنار جنگهاى شش ماهه اول خود، علاوه بر اءبقع و اءصهب با فرمانروايان اردن و لبنان و ديگر نيروهاى مخالف درگيرى داشته باشد.
روايتى ، به شدت جنگ هاى سفيانى با ابقع و اصهب اشاره مى كند و همين جنگ ها موجب نابودى شام مى گردد. از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((از نشانه هاى ظهور، فرو رفتن يك آبادى به نام جابيه از روستاهاى شام و فرود آمدن تركان در جزيره و روميها در رمله است ، درگيريهاى زيادى در اين هنگام در سراسر زمين رخ مى دهد تا اينكه شام ويران مى گردد ((و در روايتى آمده است ، نخستين سرزمينى كه ويران مى شود شام است )) و علت ويران شدن آن اجتماع سه درفش (نيرو) در آنجاست ، نيروهاى اصهب ، لشكر ابقع و لشكر سفيانى .))(134)
اما خرابى دمشق با توجه به سخن اميرمؤ منان (عليه السلام ) كه فرمود: ((دمشق را قطعا تخريب خواهم كرد... اين عمل را مردى از خاندان من انجام مى دهد)) ظاهرا همان ويرانى اى است كه در نبرد بزرگ آزادسازى قدس كه توسط امام مهدى (عليه السلام ) با سفيانى ، يهوديان و رومى ها اتفاق مى افتد.
اما سفيانى در نه ماهه پايانى حكومت خود، دست به نبردهاى بزرگى مى زند كه مهمترين آنها با تركان (روسها؟) و هواداران آنها در قرقيسيا است ، سپس نبردهاى او در عراق با ايرانيان زمينه سازان ظهور، و يمنى كه طبق برخى از روايات با آنان مى باشد.
و ممكن است سفيانى در مدينه منوره داراى نيروهايى باشد كه در كنار نيروهاى حكومت حجاز، در برابر نبردى كه احتمالا توسط حضرت مهدى (عليه السلام ) براى آزادى مدينه انجام مى پذيرد وارد پيكار شوند.
سفيانى پس از شكست در عراق و حجاز به شام و فلسطين باز مى گردد تا در بزرگترين كارزار حضرت مهدى (عليه السلام ) يعنى نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان , کینه ی سفیانی , اهل بیت و شیعیان , شیعیان , اهل بیت , درفش سرخ سفيانى , درفش سرخ , پرچم سرخ , پرچم سفیانی , آيا سفيانى يكى است يا چند تن , سفیانی چند تن است , آغاز جنبش سفيانى و مراحل آن،آغاز جنبش سفیانی،مراحل جنبش، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 21 دی 1394
آيا سفيانى يكى است يا چند تن

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/92-04/02/n00005011-b.jpg

بى ترديد سفيانى وعده داده شده كه روايات موجود در منابع شيعه و سنى بر آن دارد، يك نفر است اما در برخى از روايات همچون نسخه خطى ابن حماد و غير آن سخن از دو سفيانى به ميان آمده است ، سفيانى اول و سفيانى دوم و گاهى از بعضى روايات استفاده مى شود كه آنها سه تن هستند. اما آنكه مورد نكوهش قرار گرفته و دست به شرارت و كارهاى آنچنانى مى زند، همان سفيانى دوم است ، زيرا سفيانى اول پس از استيلا بر سرزمين شام و جنگ قرقيسيا، در جنگ عراق در برابر سپاه ايرانيان و ياران درفش هاى سياه شكست مى خورد و در اثر زخمى كه بر او وارد مى شود در راه بازگشت به شام به هلاكت مى رسد و سفيانى دوم را جانشين خود قرار مى دهد تا ماءموريت مهم او را ادامه دهد.
چنانچه اين روايات صحيح باشد، سفيانى اول ، فرمانرواى نابكارى است كه زمينه ساز سفيانى اصلى وعده داده شده است ، همچنان كه يمنى و خراسانى ها ياران درفش هاى سياه زمينه ساز نهضت حضرت مهدى (عليه السلام ) مى باشند. ابن حماد گويد وليد گفت :
((سفيانى روى مى آورد و به جنگ بنى هاشم و هركس از ياوران درفش هاى سه گانه و غير آنان كه با او بستيزد، مى پردازد و بر همه آنها چيره مى شود. آنگاه روانه كوفه مى شود و بنى هاشم بسوى عراق مهاجرت مى كنند، سپس سفيانى در بازگشت از كوفه در نزديكى شام به هلاكت مى رسد و مرد ديگرى از فرزندان ابوسفيان را جانشين خود مى سازد كه غلبه با اوست و بر مردم چيره مى شود.. و سفيانى مورد نظر، همين است ))(131)
شبيه اين روايت را در متعدد بودن سفيانى ، در صفحات 60 و 74 و غير آن روايت كرده است .



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان , کینه ی سفیانی , اهل بیت و شیعیان , شیعیان , اهل بیت , درفش سرخ سفيانى , درفش سرخ , پرچم سرخ , پرچم سفیانی , آيا سفيانى يكى است يا چند تن , سفیانی چند تن است , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : یک شنبه 20 دی 1394
فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى

http://www.mouoode.ir/wp-content/uploads/2014/12/kart-postal-117.jpg

روايات ، نشانگر اين معناست كه سفيانى فرهنگ و آموزش غربى دارد و چه بسا در همانجا نشو و نما كرده باشد. در كتاب غيبت طوسى از بشر بن غالب بصورت مرسل روايت شده است كه گفت :
((سفيانى در حاليكه رهبرى گروهى را بعهده دارد مانند شخص ‍ نصرانى صليب برگردن دارد و از سرزمين روميان روى مى آورد.))(125)
در روايت كلمه منتصر آمده اما در اصل بايد ((متنصر)) باشد، چنانكه در بحار ج 52 ص 217 آمده است ، يعنى ، مسلمان مسيحى شده . و جمله ((از سرزمين روميان مى آيد)) يعنى كسى كه از سرزمين روم (غرب ) به شام مى آيد و آنگاه دست به جنبش و قيام مى زند. و نيز نشانگر اين است كه او رهبرى سياسى غربى ها و يهوديان را بر عهده دارد و با حضرت مهدى (عليه السلام ) كه دشمن روم يعنى غربيهاست به نبرد مى پردازد و با تركان يا هواداران تركها كه بنظر ما روسها هستند وارد جنگ مى شود. و سفيانى پايتخت خود را در حوادث زمان ظهور و در پيشاپيش لشكركشى حضرت مهدى (عليه السلام ) از دمشق به رمله فلسطين منتقل مى سازد همانجائى كه طبق روايت ، شورشيان رومى در آنجا فرود مى آيند.
بلكه به طوريكه پيداست ، بعنوان خط مقدم دفاعى بنفع يهوديان و رومى ها وارد پيكار با حضرت مهدى (عليه السلام ) مى شود و روايات ، بطوريكه خواهيد دانست درباره شكست او كه به شكست يهوديان منتهى خواهد شد سخن مى گويد.
همچنين دليل ديگر برگرايش وى به غربى ها اين است كه پس از شكست و كشته شدن او باقيمانده نيروهايش به سوى غرب مى گريزند، آنگاه ياران امام مهدى (عليه السلام ) آنها را بازگردانده و بقتل مى رسانند.
از ابن خليل ازدى ، روايت شده است كه گفت : از ابوجعفر (امام باقر) (عليه السلام ) شنيدم كه درباره اين آيه شريفه
((وقتى آنان خشم و عذاب ما را احساس كنند از آن ديار مى گريزند فرار نكنيد و باز گرديد به سوى آنچه اسراف مى كرديد و خانه هايتان . شايد از شما سئوال شود.))
فرمود:
((وقتى قائم قيام كند و سپاهى بسوى بنى اميه به شام گسيل دارد آنان به سوى روم (غرب ) بگريزند روميان به آنها گويند ما شما را در سرزمين خود راه ندهيم مگر اينكه به آئين مسيحيت درآئيد، آنگاه صليب به گردن خود آويزند و روميان آنان را به سرزمين خود راه دهند وقتى ياران قائم (عليه السلام ) به قصد نبرد با روميان ، روياروى آنان فرود آيند، روميان از آنها درخواست امان و صلح كنند اما ياران قائم مى گويند: امان نمى دهيم تا آنكه افرادى را كه از ما نزد شماست به ما برگردانيد سپس روميان آنها را به ياران قائم (عليه السلام ) باز مى گردانند و اين است معنى فرموده خداوند: ((فرار نكنيد و بازگرديد به سوى آنچه اسراف مى كرديد و خانه هايتان شايد مورد سئوال واقع شويد)) سپس فرمود: او از آنها درباره گنجها سئوال مى كند. در حاليكه او بهتر از هر كس از آنها آگاه است آنها مى گويند واى برما كه سخت ستمكار بوديم پيوسته اين گفتار: حسرت آميز برزبانشان بود تا آن كه ما همه را طعمه شمشير مرگ و هلاكت ساختيم .))(126)
و معنى اين جمله كه ((هنگاميكه ياران قائم روياروى آنان قرار مى گيرند، آنها امان مى طلبند)) اين است كه ياران حضرت ، انبوه نيروهاى خود را در مقابل روميان گسيل داشته و آنان را تهديد مى كنند و مراد از بنى اميه در اين روايت ياران سفيانى است كه در ديگر روايات نيز بدان تصريح شده است . بنظر مى رسد كه آنها مشاوران و فرماندهان سپاه اويند كه داراى موقعيت سياسى عمده اى مى باشند از اين رو ماجراى آنان تا بدانجا كشيده مى شود كه ، حضرت مهدى (عليه السلام ) و يارانش روميان را، در صورت تسليم نكردن اين افراد، تهديد به كارزار مى نمايند.



:: برچسب‌ها: ظهور , مهدویت , منجی , آخرالزمان , منتظران مهدی , مهدی موعو , نور تولی , جنبش سفیانی , سفیانی , جنبش , فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى , فرهنگ و گرایش سفیانی , فرهنگ سفیانی , گرایش سفیانی , سیاست سفیانی , سیاست , فرهنگ , گرایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : شنبه 12 دی 1394

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد